سلام بر یار درونم
نیمه ی رمضان الکریم و کریم اهل البیت ..کریمترین ماهها همراه با کریمترین امامان
همواره در این ایام چشم دل میبندم و خود را به مدینه ی زمان علی ع میرسانم....خود را میان مردم مدینه میبینم که خبر شنیدن ابن رسول الله ص و ابن علی المرتضی ع را شنیده اندو مشتاقند ببینند چهره ی نورانی نوزاد زهرا س را!!
اجتماعی دم در خانه ی علی ع ایستاده اند...مرحبا لکم...هنیئا لکم...مبارکا لک میگویند...و علی ع مشتی مویز در دست انان میریزد به عنوان شیرینی...
مویز در ان فصل ودر مدینه بسیار نایاب و گرانبها بود وخواص دارویی زیادی داشت برخی به طمع مویز دوباره می امدند و تبریک میگفتند و علی ع دوباره به انان موبز میدادو گاهی سه باره ...و علی ع نه اینکه نداند به او بارها مویز داده همینکه او دم در می امد دوباره مشتی مویز در دستانش میریخت...
میخواهم بگویم علی ع با دست خالی از دیشب مدام دم در خانه ی شما می ایم و تبریک میگویم...من نیز مویز میخواهم...من از دستان شما شیرینی عبادت میخواهم...من عیدی نایاب میخواهم...من به بهانه ی دیدار شما می ایم ...به ان ماهپاره ی در قنداق پیچیده دستان خالی مرا پر از درمانهای دردهاو امراض قلبیم نما...دارویی برای ترک گناهان بده..دارویی برای رفع گرفتاریهایمان بده...
یاعلی ع من از ان دسته ام که امروز هر چند لحظه یکبار دم در خانه تان می ایم...به خانه نرسیده دوباره می ایم...سه باره می ایم و......فدای تو شوم که انگار نه انگار هر لحظه دستانم را پر میکنی...هربار که می ایم و تبریک میگویم گویا بار اولم است و با کرامت عیدیم را میدهی...
من که شیرینی زندگی در بین شما را نچشیدم و همه را در ذهن میگذرانم...ارزوهای مارا به حقیقت مبدل بساز و لذت دم در خانه ی پسرت مهدی ع امدن را به زودی نصیبمان نما